به گزارش خبرنگار مهر، جلد دوم کتاب نور مجرد یادنامه عارف بالله علامه سیدمحمدحسین حسینی طهرانی به قلم محمدصادق حسینی فرزند مرحوم علامه، منتشر شد.
در مقدمه این کتاب آمده است: «در رعایت ظرائف زندگی و دقت در استفاده صحیح از نعمت های الهی و نظم در امور نیز به گونه ای بودند که بنده در مدت عمرم کسی را به این نحو ندیده ام و واقعا عجیب بود که میان واردات ملکوتیه و مراعات کامل اقتضائات عالم طبع به وجه احسن جمع می نمودند. این معانی موجب شده بود که زندگی ایشان آینه ای واقعی برای سیره معصومین علیهم السلام بوده و بررسی سیره حیات ایشان در ابعاد فردی و اجتماعی الگویی برای اجرای سبک زندگی الهی و احیای سنت نبوی در عصر حاضر و همراه با اقتضائات زمانه باشد.»
بخش اول این کتاب به شرح حال دوستان و رفقای سلوکی مرحوم علامه مانند آیت الله سید عبدالکریم کشمیری، آیت الله سید عبدالحسین دستغیب، آیت الله محمدتقی بهجت، آیت الله حسن حسن زاده و... می پردازد.
در بخشی از این کتاب به سفارش علامه طباطبایی به شهید مطهری اشاره شده است که ایشان شهید مهری را در امور سلوکی به مرحوم علامه طهرانی ارجاع می دهند:
«در سال ۱۳۸۶ هجری قمری(حدود دوازده سال قبل از شهادت مرحوم مطهری) مرحوم آقای حداد به تهران سفر می کنند و آیت الله مطهری به خدمت ایشان می رسند. چون ارتباط با مرحوم حداد مستمر نبوده و نمی توانستند در مشکلات از ایشان دستور بگیرند، مرحوم مطهری در سلوک خود با خلا مواجه می شوند و احساس نیاز به استادی می نموده اند که از ایشان دستگیری کند. آنطور که نزدیکان ایشان نقل می کنند، شهید مطهری به محضر علامه طباطبایی مشرف می شوند و علامه می فرمایند: کسی که شما به دنبال ایشان می گردید آقای سیدمحمدحسین لاله زاری طهرانی هستند.»
فرزند ارشد مرحوم علامه طهرانی در خاطره ای که در صفحه ۱۰۰ کتاب تازه چاپ شده «نور مجرد۲» ذکر شده است پیرامون رابطه رهبر معظم انقلاب با علامه طهرانی آورده است:
«مرحوم والد در اواخر عمر با حضرت آیت الله خامنه ای(مدظله) ایشان را نیز به نحوی به حضرت آیت الله بهجت ارجاع دادند.
توضیح آنکه: روابط محبت میان علامه والد و آیت الله خامنه ای برقرار بود و ایشان ارادت خاصی به مرحوم علامه والد داشتند که از نامهای که در تسلیت ایشان نگاشته اند کاملا آشکار است و مکرراً میان ایشان و مرحوم والد ملاقات هایی اتفاق می افتاد. در این مجالس حضرت آیت الله خامنه ای درباره مسائل عرفانی و از عرفای بالله مثل آقای حدّاد سؤالاتی مینمودند و مرحوم والد نیز مطالبی بیان مینمودند و دریغی نداشتند؛ گویا شخصی قابل را یافتهاند که با کمال میل این حقایق و معارف را برای وی بیان نمایند.
در آخرین دیداری که علامه والد با ایشان داشتند، حضرت آیت الله خامنه ای (مدظله) از ایشان درباره حضرت آیت الله بهجت سؤال نمودند و علامه والد نیز فضل مشبعی در فضائل ایشان صحبت فرمودند که ایشان از شاگردان مرحوم قاضی هستند و کذا و کذا... و آنقدر مدح و تمجید نمودند که برای حقیر هم عجیب بود.
وقتی آن دیدار تمام شد، بنده عرض کردم: شما از ایشان خیلی تجلیل کردید. فرمودند: غرض بنده این بود که آیت الله خامنه ای را به آیت الله بهجت سوق دهم تا از ایشان استفاده نمایند و در مسائل با ایشان مرتبط باشند.
پس از مدتی کوتاه که حادثه رحلت علامه والد اتفاق افتاد، حقیر سرّ آن مطالبی را که در آن روز بیان فرموده بودند متوجه شدم که ایشان می خواستهاند رابطه ای که بین ایشان و حضرت آیت الله خامنه ای برقرار بود، بعد از خودشان با آیت الله بهجت برقرار باشد و بحمدالله تحت توجه و عنایت حضرت آیت الله خامنه ای، حضرت آیت الله بهجت شهرتی فراوان یافتند و زمینه استفاده همگان از وجود با برکت ایشان فراهم شد.
علامه والد از قابلیّت مرحوم آیت الله بهجت نیز بسیار تجلیل میکردند و میفرمودند: جوهره ایشان به گونهای است که اگر به همان منوال سابق در محضر مرحوم آیت الله قاضی می ماندند و استفاده می کردند آیتی عظیم گشته و تحقیقا قاضی ثانی بودند و به مقام توحید مطلق واصل میگشتند.
چند بار این معنا را با افسوس فراوان بیان فرمودند که پدر آیت آیت الله بهجت به واسطه تحریک برخی از عالمان نجف، که در حقیقت از قطّاع الطّریق بوده و در لباس اهل علم درآمده بودند، آیت الله بهجت را از اتیان برخی از مستحبات نهی کرده و عملا از تشرف به محضر مرحوم قاضیمانع می شوند و بدین سبب رابطه آیت الله بهجت با ایشان کم می شود و آنطور که سابقا استفاده مینمودند نمیتوانند ادامه دهند.
علامه والد میفرمودند خداوند اطاعت از پدر یا حفظ رضایت وی را برای طیّ سلوک و تقرب به حضرت حق، واجب فرموده است ولی در عین حال نباید انسان به خاطر حرف پدر، ولیّ خدا را رها کند و در طیّ مسیر عبودیّت و سلوکش خللی وارد شود و اگر آیت الله بهجت ارتباط شان کمافیالسابق باقی میماند، به مقام توحید و فناء تام نائل میگشتند.
مرحوم آیت الله بهجت نیز متقابلا به مرحوم والد علاقه وافری داشتند و پس از رحلت ایشان نیز با اهتمام زیادی در مراسم رحلت و ختم ایشان شرکت نموده و نماز میت را نیز ایشان بجا آوردند و خودشان نیز در مشهد مجلس ختمی در حرم مطهّر برای علامه والد گرفتند؛ رضوان الله و رحمته علیهما.»
در بخش های دیگر این کتاب مطالبی در خصوص سلوک، سیره اخلاق و زندگی فردی شامل خواب و بیداری و طعام و ادب آن و...، سیره خانوادگی شامل محبت و احترام به خانواده، اهتمام به تربیت، احترام به والدین، سیره عبادی اعم از نماز و روزه و زیارات و... علامه طهرانی آمده است.
این کتاب در ۶۹۶ صفحه به همت انتشارات علامه طباطبایی منتشر شده است.
نظر شما